قدس آنلاین: نمونهاش سخنرانی پر از خشم و احساسات «گرتا تونبرگ» در سازمان ملل و پیش چشم سران کشورهای مختلف است. دختر نوجوان سوئدی که فعال محیط زیستی به حساب میآید، با خشم و حرارت به رئیسان کشورها گفت: «شما رؤیاها و کودکی مرا با کلمات توخالیتان دزدیدهاید... در جهان امروز هیچچیز سر جایش نیست. من نباید اینجا باشم. من الآن باید آنطرف اقیانوس در مدرسه باشم... در هر حال من یکی از خوش شانسها هستم... مردم دارند رنج میکشند، مردم دارند میمیرند. کل زیستبوم دارد نابود میشود. در ابتدای یک انقراض جمعی هستیم و چیزی که شما درباره آن صحبت میکنید پول و افسانه رشد اقتصادی ابدی است. چطور جرئت میکنید»؟
نگرانیهای ۱۶ ساله
چه چند روز پیش سخنانش را شنیده باشید و چه امروز در مقدمه گزارش ما آن را برای نخستین بارخوانده باشید، حق دارید تحت تأثیر قرار بگیرید. دخترک اروپایی دارد از دغدغههای چندین و چند ساله بشر حرف میزند و بابت کوتاهیهای محیط زیستی سیاستمداران، آنها را بدجوری سرزنش میکند. این را گفتیم تا اعتراف کرده باشیم اصل و کلیت سخنان «گرتا» و اینکه بیرحمیهای سیاسی دارد زمین و ساکنانش را ذره ذره تحلیل میبرد، حرف و دغدغه مشترک همه انسانهای واقعبین جهان است. اما همین واقعبینی و دلنگرانی برای آینده جهان و بشریت، این پرسش را در ذهن ایجاد میکند که آیا سران کشورهای مختلف و سیاستمداران جهان امروز، فقط بابت همین فقره بیتوجهی به محیط زیست، مستحق سرزنشاند؟ آیا تنها «گرتا» های اروپایی و غربی حق دارند بابت کودکیهایی که رویکردهای غلط سیاستمداران، آن را به یغما برده، فریاد بزنند و اشک عالم و آدم را به خاطر مظلومیتشان دربیاورند؟ آیا دود سیاستبازی و اندیشیدن به رشد بیوقفه اقتصادی و دلار روی دلار گذاشتن، تنها به چشم محیط زیست اروپاییها میرود یا اینکه آتش آن، رؤیاهای کودکان خاورمیانه، آفریقا و آمریکای جنوبی را هم خاکستر میکند؟ آیا اگر قرار باشد «گرتا» یی از گوشه دیگری از جهان، مثلاً از سوریه، یمن و افغانستان، صدایش را به اعتراض بلند کند، آیا همه آنهایی که چاشنی بمب خبری «گرتا» و سخنرانیاش را در سریعترین زمان کشیدند تا موج انفجارش به دورترین نقاط جهان برسد، با همین اشتیاق زیر پروبالش را میگیرند و اجازه میدهند خودش را به مقر سازمان ملل برساند و اینقدر سوزناک سخنرانی کند؟
افسرده و کم حرف
این را هم قبول دارم که در پرسشهای بالا، حدی از بدبینی به گرتا، رسانهها، سیاستمداران و... وجود دارد. این پرسشها و بدبینی پنهان یا آشکار در آنها البته فقط حرف من و امثال من نیست. اما پیش از اینکه حرفی از واکنشهای مختلف به سخنان گرتا بزنیم اجازه بدهید دختر خانم جنجالی سوئدی را بیشتر معرفی کنیم.
«گرتا تونبرگ» فقط ۱۶ سال دارد. او در استکهلم متولد شده، مادرش خواننده اپراست و پدرش بازیگر. پدربزرگش هم از بازیگران و کارگردانان سرشناس سوئدی است. خودش که میگویند برخلاف سخنرانی در نیویورک، دختر بسیار کم حرفی است، گفته است: «اولین بار در سال ۲۰۱۱، وقتی که هشت ساله بودم درباره تغییرات آب و هوا شنیدم و نتوانستم بفهمم چرا برای جلوگیری از آن تلاش زیادی انجام نمیشود».
گرتا سه سال بعد دچار افسردگی و بیحالی شده، حرف زدن و غذا خوردنش بسیار کم میشود و دست آخر هم پزشکان نوعی از «اوتیسم» را در او تشخیص میدهند و همچنین اصطلاحاتی را به کار میبرند که نشان از اختلال فکری و عملی در بیمار میشود. در این دوره گرتا هنوزدر جهان مشهور نیست و کسی او را درست نمیشناسد.
سندرم «آسپرگر»
ماجرای سخنان هفته قبلش در نیویورک، نخستین فعالیت و یا سخنرانی محیط زیستی او نیست. او در کنفرانس تغییر اقلیم سازمان ملل در سال ۲۰۱۸ نیز سخنرانی تأثیرگذاری داشت و گفت: «محبوب بودن برای من اهمیتی ندارد. من به عدالت اقلیمی و موجودات زنده زمین اهمیت میدهم. تمدن ما قربانی شده است؛ قربانی فرصت تعداد کمی از افراد برای اینکه دائم پولهای هنگفتی به جیب بزنند. زیستکره ما قربانی شده تا افراد ثروتمند در کشورهایی مانند کشور من بتوانند در ناز و نعمت زندگی کنند...». با اینکه دختر سوئدی اینقدر خوب سخنرانی میکند و فعالیتهای اجتماعیاش هم کم نیست، پزشکان برای او بیماری «سندرم آسپرگر» را هم نام بردهاند که یعنی گرتا تنها زمانی حرف میزند که فکر میکند بسیار ضروری است! پزشکان او ادعا کردهاند افراد مبتلا به این سندرم نمیتوانند بهخوبی دروغ بگویند، همه چیز را سیاه یا سفید میبینند و فعالیتهای اجتماعی هم برایشان دشوار است!
با این وجود گرتا رهبر جنبش دانشآموزی به حساب میآید و یکی دو بار هم در سوئد اعتصاب به راه انداخته و دانشآموزان را ترغیب کرده است در اعتراض به رفتار سیاستمداران، درس و مدرسه را ترک کنند. شهرت او هم پس از این فعالیتها و همچنین سخنان سال گذشتهاش جهانی شده و برخی از رسانهها با تعریف و تمجیدهای فراوان از او به عنوان نمونهای از رهبران آینده جهان یاد کردهاند تا نگاه خیلی از مردم جهان را متوجه فعالیتها و سخنان این نوجوان معترض کنند.
صحنهگردان کیست؟
تا همین چند سال پیش، خیلیها توانستند با یک نمایش رسانهای تأثیرگذار، پشت عواطف و احساسات بشری را بلرزانند، اشک مردم دنیا را دربیاورند و هزار جور تعریف و تمجید بشنوند. مدتی است اما به کمک فضای مجازی و شخصیتها و آدمهای مستقل فعال در این عرصه، نمیشود به آسانی اشک جهان را درآورد. بر فرض هم که بشود، این اشکها بیشتر از یکی دو روز دوام نخواهند داشت و بلافاصله افشاگریها و روشنگریها آغاز میشود. یک روز پس از سخنان اخیر گرتا هم واکنشها به ماجرا آغاز شد. برخی از این واکنشها را در همان پرسشهای ابتدای مطلب نوشتیم. بقیهاش را در ادامه میتوانید بخوانید. در میان کارشناسان و تحلیلگران، حتی خوشبینترهایش هم از همان ابتدا نتوانستند بدون شک و تردید و دربست، بپذیرند که دختر کم حرف و بیمار سوئدی بدون حمایت جریانها و دستهای پشت پرده خودش را از قارهای به قاره دیگر میرساند و جوری سخنرانی میکند که همه انگشت به دهان حیران میمانند. یک فعال و روزنامهنگار حوزه محیط زیست کشورمان، چند روز پیش در این باره نوشت: «واکنشها به اظهارات گرتا متفاوت است. عدهای آن را ساختگی و احساساتی مینامند و معتقدند این نوجوان بازیچه عدهای است که در پشت صحنه از او حمایت میکنند. اما در مقابل گروهی دیگر رفتارها و سخنان او را حاصل یک دغدغه واقعی و نگرانی از آینده میدانند. هرچند که حمایت پشت پرده از گرتا تونبرگ توسط عدهای -که هنوز معلوم نیست چه کسانی هستند- دور از ذهن نیست، اما از سوی دیگر دغدغههای او نیز غیرواقعی نیستند... به نظر میرسد اگر صحنهگردانی وجود دارد -که به نظر وجود دارد- مباحثی را مطرح میکند که در نیم قرن اخیر در میان بخشی از افکار عمومی یکی از دغدغهها بوده، اما همواره در حد حرف و چند کنوانسیون و پروتکل غیر الزامآور باقی مانده است...».
دختر خانم بازیگر
ماجرا وقتی جالبتر میشود که روز گذشته «باشگاه خبرنگاران جوان» مینویسد: «ماریه نوبائر، نویسنده سخنرانیهای گرتا تونبرگ است... ماریه نوبائر از اعضای بنیاد وان متعلق به جورج سوروس، سیاستمدار و سرمایهدار یهودی تبار آمریکایی است... هدف این مؤسسه، آن طور که خود عنوان میکند ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه باز است، اما عملاً پشتیبان مالی و آموزشی جنبشهای برانداز جهان است و در واقع پوششی برای دنبال کردن سیاستهای لیبرالها و نظام سرمایهداری است».
البته بسیاری از کاربران فضای مجازی، چه ایرانی و چه غیر ایرانی – از همان روز نخست با انتشار پستها و توییتهای مختلف به تعریف و تمجید رسانههای غربی از گرتا و سخنرانیاش واکنش نشان داده و آن را یک نمایش خواندند. برای خیلی از آنها نیز سؤال بود که مثلاً چرا رسانههای غربی ماجرایی مانند جلیقهزردها در فرانسه را بیرمق پوشش میدهند اما برای انتشار سخنان گرتا سنگ تمام میگذارند؟ چرا هیچکس درباره انتشار عکسهایی از گرتا در لباس اعضای گروه «آنتی فا» که به داعش آمریکایی معروف شدهاند حرفی نمیزند؟ چرا کمتر رسانهای درباره سوابق بازیگری این نوجوان سوئدی حرف میزند و فقط بیمار بودن و فعالیتهای زیست محیطیاش را بزرگنمایی میکنند؟ چرا رسانهها و جریانهای پشت پرده حامی «گرتا» که محیط زیست و دفاع از حقوق کودکان را بهانه داغ کردن این نمایش احساسی کردهاند، درباره کودکان یمن و فلسطین موضع نمیگیرند و...؟
انتهای پیام/
نظر شما